پائولو فریره... فیلسوف و متفکر برزیلی که افکارش به مارکسیست ها می خوره بیشتر.... نظریات زیبایی در مورد آموزش و پرورش داره.... به نظر او آدم هایی که در اجتماع در رده های پایین هستند، آدم های کاملی نیستند و این افراد رده بالای جامعه هستند که مانع پیشرفت آن ها می شوند.

البته اینو بگم که از دیدگاه مارکسیست ها اصولا مردم طبقات بالای جامعه مانع رشد و تعالی طبقات پایین هستند و از هر وسیله ای که شده استفاده می کنند تا آن ها را استثمار کنند. از نظر مارکسیست ها آموزش و پرورش و در کل سیستم نظام آموزشی، ابزاری در دست طبقات بالا است تا از طریق آن مردم طبقات پایین و همچنین افراد طبقه ی خودشان را بازتولید کنند، یعنی مردم طبقه پایین همان جا بمانند و خودشان هم سرجایشان.... (جالبه بدونید که اگر یه موقع افراد طبقه پایین از هر جهتی- اقتصادی، فرهنگی، سیاسی -خودشان را بالا بکشند، مردم طبقه بالا، خیلی سریع واکنش نشان داده و سطح خودشان را بالاتر می برند).

حالا ... مدرسه و نظام آموزشی چطوری این بازتولید را انجام می دهد؟ مشخصه!

آن ها ذهن بچه ها را آنقدر از مطالب درسی پر می کنند و به بچه اجازه ی فکر کردن نمی دهند که ذهن بچه بیچاره مثل یک مخزن بانک، پر از اطلاعات می شه، فقط همین و بس! دیگه بچه اجازه ی تجزیه و تحلیل نداره! فقط مثل یک روبات برنامه ریزی می شه و وارد اجتماع می شه تا نقش خودش را ایفا کنه!

گرچه این نظر فریره با یک سری انتقادات همراه بوده اما بخشی از آن کاملا درسته! در جامعه ی ما همینطوره! بچه های ما در مدارس اجازه ی اظهار نظر ندارند و اگر هم در مورد درسی یا مطلبی اظهار نظر کنند، با برخورد شدید معلم و کادر مدرسه مواجه می شوند. یادتون باشه که مدرسه یک اجتماع کوچکه و بچه ها با دستورالعمل پارسونز!!! قراره همنوا با اجتماع تربیت شوند، خوب این هیچ ایرادی نداره ولی ... مشکل اینه که برای چی باید همیشه یک عده بر جامعه سوار باشند و بعد اجازه ندهند که کسی جای آن ها را بگیره و بعد هم با هر مقاومتی برخورد کنند.

به نظر فریره راه رهایی از این دور باطل! آموزش و پرورش دو سویه است! یعنی شاگرد و معلم با هم در تعامل باشند و نه جاده ی یک طرفه ی معلم - شاگرد! این نوع از سیستم به آگاهی منجر می شود... اما آموزش و پرورش به این شکل، بخشی از پروسه ی آگاهی طبقاتی است!

نظرات شما عزیزان:

صدف

ساعت14:20---12 خرداد 1391

مطلب جالب بود مرسی پس این مشکلات هزار ساله که وجود داره؟من زیاد ناراحت نمی شم چون من دیگر عضوی از این جامعه نیستم که بخوام ناراحت شم من این دنیارا ول کردم و باسه خودم زندگی می کنم برام اهمیت نداره که تو دنیا چی می گذره اگر تو هم جای من بودی و یکی از این رفتار هارو می دیدی شاید دیگر نمی گفتی که ناراحت نباشبازم ممنونم که مطلبم رو خوندی

karin

ساعت17:58---26 ارديبهشت 1391

wow
خدای من این مطلب رو می توان به راحتی در زندگی لمس کرد و به وضوح دیده می شود،همین که مغز دانش آموز فقط دنبال درس برود و مثل روبات شود باعث می شود که انسان نتواند در مورد مسایل دیگر هم اطلاعات بدست اورد و فقط یک بعدی می شود و از نظر اخلاقی هم دچار مشکل می شود چون فقط از یک بعد رشد کرده و به اخلاق و حقیقت زندگی فکر نکرده و برای همین مشکلات زیادی بوجود می آیدممنونم از مطلب خوبتون،در مورد اون کتاب:اگر این کتاب به دینی توهین کرده من نمی توانم این کتاب را دوست داشته باشم،چون عقیده دارم همه ی ما باید به ادیان دیگر احترام بگذاریم!و اگر به هم احترام نگذاریم جنگ های زیادی روی می دهد و اختلافات دوباره ریشه می گیرند مثل فیلم مصائب مسیح که باعث زنده شدن اختلافات یهودیان و مسیحیان شد ولی باز من این کتاب را می خوانم و به شما نظرم را می گویم

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: